کد مطلب:211309 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

حکایت نابینائی ابوبصیر
ابوبصیر می گوید امام صادق علیه السلام به من فرمود می خواهی چشم تو را بینا كنم عرض كردم بلی فرمود نزدیك بیا دست بر چشم من كشید بینا شدم و آسمان و زمین و همه چیز را خوب می دیدم - تا در سفر



[ صفحه 118]



حج ملازم خدمت او بودم مشغول طواف بودیم عرض كردم یابن رسول الله خداوند همه اینها را خواهد آمرزید امام ششم فرمود می خواهی آنها را به صورت حقیقی و ماهیت اصلی ببینی عرض كردم بلی دست بر چشم من كشید دیدم دسته ای میمون و خوك در حركت هستند و بین آنها هم مردمی به صورت آدمی دیده می شوند من از هول و هراس ترسیدم امام فرمود تو در بهشت خواهی بود و آنها در آتش و از شماها شیعیان كسی در آتش دنیا و آخرت هر دو نیفتد.

ابوبصیر نابینا بود ولی دیده دلش روشن بود و لذا او را ابوبصیر به سبب بصیرت قلبش نامید.

ابوبصیر می گوید امام صادق علیه السلام راجع به احوال ابوحمزه ثمالی پرسید فقال خلفه صالحا قال (ع) اذا رجعت الیه فاقرء السلام می گوید وقتی برگشتم دیدم ابوحمزه در همان روزی كه امام صادق احوالش را پرسید و فرمود به پسرش سلام مرا برسان درگذشته است. [1] .

باز امام صادق علیه السلام درباره زید كه خبر كشتن و مصلوب كردن او را شنید و گفتند یحیی پسرش به خراسان گریخته فرمود او را می كشند و به دار می آویزند.

قال علیه السلام انه یقتل كما قتل ابوه و یصلب كما صلب ابوه و همچنان شد كه فرمود یحیی را در جوزجان كشتند و مصلوب نمودند. [2] .


[1] الخرايج و الجرايح باب 25 در دلالات.

[2] ينابيع الموده ص 381.